معنی آژانس شیشه‌ای

حل جدول

آژانس شیشه‌ای

سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر در سال 1376


تیله شیشه‌ای

رخام


تیغک شیشه‌ای

لامل

لغت نامه دهخدا

آژانس

آژانس. (فرانسوی، اِ) نماینده.
- آژانس اخبار، خبرگزاری.
- آژانس معاملات، کارگزاری. (فرهنگستان).

ترکی به فارسی

آژانس

آژانس

فرهنگ عمید

آژانس

بنگاهی که به نمایندگی از سوی بنگاه‌ها و مؤسسات دیگر، خدماتی را انجام می‌دهد: آژانس بیمه، آژانس خبری،
مؤسسه‌ای که پس از تلفن مشتری، اتومبیل با راننده در اختیار او قرار می‌دهد، تاکسی تلفنی،

فرهنگ معین

آژانس

نمایندگی، کارگزار، بنگاه (فره)، ~ خبری مؤسسه ای که خبر را جمع و منتشر می کند. [خوانش: [فر.] (اِ.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

آژانس

شعبه، نمایندگی، عامل، کارگزاری، خبرگزاری

فرهنگ فارسی هوشیار

آژانس

اژانس معاملات وماشین، نمایندگی، خبر گذاری


آژانس معاملاتی

فرانسوی تازی کارگزاری

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آژانس

بنگاه، کارگزاری، نمایندگی


آژانس مسافرتی

گشت گزاری، سفرگذار


آژانس معاملات

بنگاه، کارگزاری

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

آژانس شیشه‌ای

1738

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری